مَنگ شُدِه

안녕하세요:)

خندان

هم نشینم با غمی جامانده از چشمان تو
من گرفتارم به این زنجیر و این زندان تو

از شب و روزم بپرس احوال غمگین مرا
من غرورم مُرده با این چهره ی خندان تو

رد تنهایی هنوز در کوچه‌ هایم مانده‌است
من به دنبال تو و این رد بی پایان تو .

دیگر از حالم نپرس از زنده بودن خسته‌ام
بیا جانم بگیر این تیغ و این دستان تو !