مَنگ شُدِه

هر چیزی به وقتش قشنگه

انداخت

کنار پنجره سیگار میکشید خسته بود! اونقدر خسته بود که یادش رفت بعد آخرین پک سیگارو بندازه پایین نه خودشو .