مرا
𝐭𝐚𝐫𝐚𝐯𝐚
1403/05/20 13:02
من کشوری نبوده ام ایجاد کن مرا
در مرز من بیا آباد کن مرا
من مجمع الجزایر تنهایی و غمم
پهلو بگیر پهلوی من شاد کن مرا
من را که ریشه های درختی شکسته ام
قایق بساز از تنش آزاد کن مرا
بگذار با تو بگذرم از ساحل سکوت
دور از همه،همه،همه فریاد کن مرا
در جای جای خاک تنم رد پای توست
گاهی تو هم به نام وطن یاد کن مرا
خب ی ماهی هست ک اینجا پست نذاشته بودم،حقیقتش هنوز زندم ولی خب فشار زندگی و گشا..
اره دیگه این چیزا نمیزارن زیاد بلاگیکس آن شم خلاصه که دیگه کم اینجا پست میذارمم