میخواهم
من فقط بلدم نگات کنم و به روی خودم نیارم که چقدر دور موندم ازسیاره خودم. بلدم نگات کنم و دم نزنم و یادم نیاد ک چه بیتابانه میخواهمت ای دوری ات آزمون تلخ زنده به گوری..
من فقط بلدم نگات کنم و به روی خودم نیارم که چقدر دور موندم ازسیاره خودم. بلدم نگات کنم و دم نزنم و یادم نیاد ک چه بیتابانه میخواهمت ای دوری ات آزمون تلخ زنده به گوری..
او مثل دیگران نبود
دوست داشتنش تکراری نمیشد ..
تو شاید
من ولی از یادِ تو غفلت نمیکردم..
به خاطر داشته باشید...کار امروز را به فردا نگذارید.کسی را پیدا کنید تا در زندگی به شما کمک کند.به همه احترام بگذارید.ولی ریسک کنید،در مقابله با دشواری قوی باشید،با زورگویی ها مقابله کنید،شکست خورده ها را بالا بکشید و هرگز تسلیم نشوید_اگر این کار ها را انجام دهید در این صورت می توانید زندگی خود را به شکلی بهتر تغییر دهید...و شاید حتی دنیا را!
ویلیام اچ.مک ریون
هر دوی ما می خواستیم عضوی از نیروی یگان ویژه ی دریایی باشیم؛در نتیجه آن شب هیچ چیز نمی توانست جلوی ما را بگیرد
اگر مجبور می شدیم تا با کوسه ها بجنگیم باید خودمان را آماده ی این کار می کردیم
هدف ما که فکر می کردیم قابل ستایش و احترام است به ما شجاعت می داد و این شجاعت خصوصیتی برجسته به شمار می رود
هیچ چیز و هیچ کس نمی توانست جلوی ما را بگیرد
بدون شجاعت،دیگران مسیر شما را مشخص می کنند
بدون شجاعت،زیر سایه ی اغواهای زندگی قرار می گیرید
بدون شجاعت،انسان ها تحت سیطره ی مستبدان و خودکامه ها قرار می گیرند
بدون شجاعت،هیچ جامعه ی بزرگی شکوفا نخواهد شد
بدون شجاعت،زورگور ها در جهان رشد می کنند
بدون شجاعت،هیچ هدفی به سرانجام نخواهد رسید
ولی با داشتن شجاعت،شما قادر خواهید بود تا شیطان را زیر پا بگذاريد و شکست دهید.
-کتاب تختخوابت را مرتب کن،نوشته ی دریا سالار ویلیام اچ.مک ریون
کسی که متوجه ناراحتیت نمیشه نمیتونه خوشحالت کنه
کسی رو دوست داشته باشیم که اولین فکر هر روزمونه
اسم تورو گذاشتن قشنگترین اشتباه من
و هر قلبی یک داستانی دارد..
بی خوابی های ما تمومی ندارن
تنهایی بهتر از تحمل کردن یه رفتار سرده
خانواده واقعا چیز عجیبیه!
دور موندن ازش سخته،نزدیکش موندن سخت تر:)
همه ی آدم ها مانند ماه هستند:
قسمت تاریکی دارند که هرگز به کسی نشان نمی دهند
-مارک تواین
نوشته بود وقتی کم می آوری چطور دوباره ادامه میدهی؟
نوشتم ادامه نمیدهم، شکست را میپذیرم و از اول شروع میکنم.
مردگانِ این سال عاشقترینِ زندگان بودهاند.
-شاملو.
باز آی و بر چشمم نشین
ای دل ستانِ نازنین
مرا آن نگاهِ تو دگرگون کرد.
مرا آن چشمانِ تو درگرگون کرد.
مرا آن لبخندِ تو دگرگون کرد.
مرا آن صدایِ تو دگرگون کرد.
قربانِ این دگرگونی..
قربانِ تو.
+ چرا آدما قدر داشتههاشونو نمیدونن؟
- چون همش دنبالِ به دست آوردن نداشتههاشونن..
میگفت : "فراموش کردن کسی که دوسش داری
مثل حل شدن قندی میمونه که تو چایی انداختی
درسته اون قند دیگه دیده نمیشه
ولی برایِ همیشه مزه ی اون چایی رو عوض کرده!
آنگونه در هم تنیدهایم
که وقتی چشمانت را میبندی
"من به خواب میروم"