مَنگ شُدِه

هر چیزی به وقتش قشنگه

ما

ما از آنانی که بهشان مشاوره 

می‌دادیم ک‌ص‌خل تر بودیم

خندان

هم نشینم با غمی جامانده از چشمان تو
من گرفتارم به این زنجیر و این زندان تو

از شب و روزم بپرس احوال غمگین مرا
من غرورم مُرده با این چهره ی خندان تو

رد تنهایی هنوز در کوچه‌ هایم مانده‌است
من به دنبال تو و این رد بی پایان تو .

دیگر از حالم نپرس از زنده بودن خسته‌ام
بیا جانم بگیر این تیغ و این دستان تو !

دست هات

قسم به دست‌هایت،که معجزه‌بخشِ زندگی‌ام بود.

ساده‌دلانه گمان می‌کردم تو را در پشت سر رها خواهم کرد در چمدانی که باز کردم، تو بودی

هر پیراهنی که پوشیدم عطرِ تو را با خود داشت
و تمام روزنامه‌های جهان عکس تو را چاپ کرده بودند

به تماشای هر نمایشی رفتم تو را در صندلی کنار خود دیدم
هر عطری که خریدم، تو مالک آن شدی

پس کِی؟ بگو کِی از حضور تو رها می‌شوم
مسافر همیشه همسفر من

 

فراموش کن

من نیت صدساله روزه سکوت دارم، همینا رو هم نباس می گفتم، چی شد که حرفام سر رفت از صبرم؟ تو بزرگی کن و اگه اینا رو خوندی، بعد از خوندن فراموششون کن.

یا قبل از خوندن. یا هروقت دلت خواست. که اصلا اصل وقت، همونه که تو بگی. تو بخوای.

خواستن رو تو بلدی، خواسته نشدن رو هم من بلدم،
اگ میومدی، با یه سرنگ پر از لالایی و نوازش، می خوابیدم و خوابتو می دیدم.

تو خواب می شد که بهت بگم وسوسه داشتنت، به وسوسه چیدن گندم ممنوع بهشت می ماند لاکردار..

صد باره وجود را فرو ریخته‌اند 
تا همچو تو صورتی برانگیخته‌اند

 

دو نوع

دو جور آدم هست تو دنیا، آدمایی که به دست میارن، آدم هایی که از دست میدن، نه سه جور هست..  یه جورش هم منم.

آدم هایی که می خوان، نمیگن، می ترسن، تنها می مونن، می پوسن، و هیشکی هم نیست که یه بوسه براشون سوغاتی بیاره از دور

دور اونجاست که تویی. اونجا که آفتابش همیشه اردیبهشته، بارونش همیشه آبان.

 

میخواهم

من فقط بلدم نگات کنم و به روی خودم نیارم که چقدر دور موندم ازسیاره خودم. بلدم نگات کنم و دم نزنم و یادم نیاد ک چه بیتابانه میخواهمت ای دوری ات آزمون تلخ زنده به گوری..

تغییر

به خاطر داشته باشید...کار امروز را به فردا نگذارید.کسی را پیدا کنید تا در زندگی به شما کمک کند.به همه احترام بگذارید.ولی ریسک کنید،در مقابله با دشواری قوی باشید،با زورگویی ها مقابله کنید،شکست خورده ها را بالا بکشید و هرگز تسلیم نشوید_اگر این کار ها را انجام دهید در این صورت می توانید زندگی خود را به شکلی بهتر تغییر دهید...و شاید حتی دنیا را!

ویلیام اچ.مک ریون

شجاعت

هر دوی ما می خواستیم عضوی از نیروی یگان ویژه ی دریایی باشیم؛در نتیجه آن شب هیچ چیز نمی توانست جلوی ما را بگیرد
اگر مجبور می شدیم تا با کوسه ها بجنگیم باید خودمان را آماده ی این کار می کردیم
هدف ما که فکر می کردیم قابل ستایش و احترام است به ما شجاعت می داد و این شجاعت خصوصیتی برجسته به شمار می رود
هیچ چیز و هیچ کس نمی توانست جلوی ما را بگیرد
بدون شجاعت،دیگران مسیر شما را مشخص می کنند
بدون شجاعت،زیر سایه ی اغواهای زندگی قرار می گیرید
بدون شجاعت،انسان ها تحت سیطره ی مستبدان و خودکامه ها قرار می گیرند
بدون شجاعت،هیچ جامعه ی بزرگی شکوفا نخواهد شد
بدون شجاعت،زورگور ها در جهان رشد می کنند
بدون شجاعت،هیچ هدفی به سرانجام نخواهد رسید
ولی با داشتن شجاعت،شما قادر خواهید بود تا شیطان را زیر پا بگذاريد و شکست دهید.

-کتاب تختخوابت را مرتب کن،نوشته ی دریا سالار ویلیام اچ.مک ریون