مَنگ شُدِه

안녕하세요:)

بازنگردد

دلش می‌خواست در کتابش غرق شود
و به داستان خود بازنگردد

به خواب فرو رود و به بیداری بازنگردد ؛ چنان
برقصد که از خود جدا شود و به خود بازنگردد.

تمامِ وجودِ او در تمنایِ سفری یک‌طرفه
و بی‌بازگشت بود .