مَنگ شُدِه

هر چیزی به وقتش قشنگه

مرهم

من چشم هایی را می‌خواستم که در حاشیه ی جهان مرا ببیند ،
در میان جمعیت مرا بیابد ،

با همه ی جزئیات مرا بشناسد ، و شکستگی هایم را
طوری دوست بدارد که انگار هیچ مرهمی
لیاقت زخم هایم را ندارد .

گم شد

دلِ غمگینِ تو در دست من بود
به دست دیگری افتاد و گم شد ..

سیه‌زنجیرِ گیسوی بلندت
پریشان شد به دست باد و گم شد ..

دو روح در یک جسم

قرن‌ها بعد که هردویِ ما خاک شدیم.

زیبایی تو و اندوهِ من ، همچنان خواهند زیست

و مردم خواهند گفت آنها هردو یک نفر بودند.

عاشقانه

بهم می‌گفت : بعید میدونم عشق اتفاقی نباشه فکر کنم راست می‌گفت! می‌گفت: بعید می‌دونم با شماره دادن توی خیابون عشق پیدا شه . می‌گفت : بعید می‌دونم از این دایرکت به اون دایرکت فرجی بشه می‌گفت: بعید می‌دونم اون که یه شبه خودشو برات آشکار می‌کنه عشق باشه . می‌گفت:‌ بعید می‌دونم اولین آدمی که سر راهت سبز می‌شه و دلت رو می‌شکنه عشق باشه می‌گفت: اصلا بعید می‌دونم خیلی از رابطه‌های به اصطلاح عاشقانه «عاشقانه» باشه.
خیلی آدم بد بینی بود . کلا حرفاشو با عبارت «بعید می‌دونم» شروع می‌کرد . حتی آخر حرفاش با حالت تعجب به یه گوشه زل می‌زد و ریشاشو می‌خاروند و می‌گفت: شاید باورت نشه ولی بعید می‌دونم همه‌ی آدما اونقدر خوش شانس باشن که توی عمر کوتاه شصت هفتاد ساله‌شون ، عشق رو تجربه کنن! واقعا بعید می‌دونم!» 

 ولی خب در نهایت با همه ی اخلاق هاش مُرد!!

دَرونگرا

‏چت کردن با آدمِ درونگرا مثل مصاحبه می‌مونه،

اگر ازش سوال نپرسی اون دیگه چیزی واسه گفتن نداره

عاا

خودت نمی‌دونی ولی هربار که هستی
چیزی رو التیام می‌بخشی که خودت نشکستی...

توقع

توقع نداشتم که اینقدر فراموش‌شدنی‌ باشم

دست کم برای کسایی که براشون کم نذاشتم.

نیازمند نیستم!

ولی واقعا بعد یه تایمی که از آدما فاصله میگیری..

متوجه میشی اونقدرا که فکر می‌کردی‌ام بهشون نیاز نداری!

پسر یا ..

پیام هدایت شده:

دخترنیستی‌ك‌بفهمی . ‌. . 
دوسِت دارم واقعی یا دوسِت دارم نیاز یعنی چی
ارسالی از : ....

پسر نیستی که بفهمی
همه جا حرف از دختراست
در حالی که اونایی که تو جوونی از همه زودتر پیر میشن پسران!

اونایی که..

آدمی که توی رابطه عاطفی نیست
صرفا ممکن افسرده نباشه

اما اما اما.. اونی که دوست صمیمی نداره
رابطش با افسردگی ، مستقیمه .

سال ۱۴۰۲

اگه بخوام ۱۴۰۲ رو تو یه جمله توصیف کنم میگم هر چیزی که انتظارشو نداشتم اتفاق افتاد

پرسید

پرسید : وقتی غمگینی چطور می‌خندی؟

گفتم : به کسایی که دوسشون دارم فکر می‌کنم.

به لبخندشون، به نگاه‌شون، به صداشون!

آخرش

و در نهایت همه‌ی ما یک روز یا یک شب

وسط همین مرور کردن‌ها و عبرت گرفتن‌ها

خواهیم مرد، بی لبخند، بی‌خداحافظی..

پاک کرد

نوشت دلم می‌خواد نوازشت کنم . پاک کرد!
نوشت دنیا مجال بوسه نمی‌دهد عزیز . پاک کرد!
نوشت دلم برای نفس ملتهبت تنگ است . پاک کرد!
نوشت.. شب بخیر!