مَنگ شُدِه

안녕하세요:)

شُدِه

شاهرگ های زمین از داغِ باران پر شده
آسمانا ! کاسه ی صبرِ درختان پر شده

زندگی چون ساعت شماطه‌ دار کهنه‌ای
از توقف ها و رفتن های یکسان پر شده 

چای می‌نوشم ك با غفلت فراموشت کنم
چای می نوشم ولی از اشك ، فنجان پر شده

بس ك گل هایم به گور دسته جمعی رفته اند
دیگر از گل های پرپرِ خاكِ گلدان پر شده 

دوك نخ ریسی بیاور ؛ یوسف مصری ببر
شهر از بازار یوسف‌ های ارزان پر شده

شهر گفتم !؟ شهر ! آری شهر ! آری شهر ! شهر
از خیابان ! از خیابان ! از خیابان پر شده